سلام....حالمو نپرسید که طبق رواله و خسته میشید از خوندنش...!

خوبید؟

خوشید؟؟

منم خوبم اگه خوبه......اگه خوبه...اگه خوبه....!

این اگه همون بی خبریس....!

حس نوشت یهو رفت...بیخیال...هه...!

فعلا....

چیزی برای نوشتن ندارم.....!

درود...!

من برای ارتباط بیشتر با کاربرام یک چت پا ورقی برای وبم درست کردم...!

..

ادامه مطلب توضیحشو گذاشتم...(تصویری)!

میخوام بنویسم..اما از چی؟...

میدونید که تا دست به تایپ میگیرم..اسم کیو تایپ میکنم.....!

دلم پره اما نمیخوام تایپش کنم....!

بیخیال....بیخیال سوگل....!

یه بنده ای گفت....!

که....هه...خندم میگیره...!

که چقدر زود طرف جامو تو قلبت گرفت....!

پس بزار روشن شی...!

اوالا از فعل و ضمیر بدی استفاده کردی...!

فکر کنم اگه بگی جامو بهش دادم قشنگتره نه....؟!

بزار بی پیشوند و پسوند بگم.....!

تو دروغ گفتی....!

چیزی که زیاد ازت شنیده بودم.....اما از بس اعتماد کردم بهت..هنوز برام عادی نشده بود...!

هه...!

یادته گفتی کپسول اکسیژنمی؟؟!

بعد من نفسات میزون بود...؟!

مثل اینکه خیلی خوب تنظیمش کرده بود....!

هه...!

درست نمیبینم...وقتی دلم پیش کس دیگس.....الان این چیزارو بگم.....!

i love you Z.....!

هیچی...خواستم یاداوری کنم....!

که یه شبه نمیشه این جمله رو رو زبون اورد...!

احتمالا از قبل با هم فلسفه داشتین....!

خودت فهمیدی دیگه.....!

هه....!

حتی اون موقعی که این جملرو خوندم....!

شاید حس نفرت داشتم بهت....!

اما نتیجه ی نفرتو نداشتم....یعنی *نفرین*...!

به هر حال این اطلاعاتی بود که باید بهت میدادم....!

شایدم یه مروری بود که باید خودت میکردی.....اما من این کارو انجام دادم ....!

هه....!

سوگل بیخیال.....!